خلاصه و نکات کتاب مسئولیت و سازندگی
خلاصه و نکات کتاب مسئولیت و سازندگی
تهیه شده توسط: مینا شکیبا
مجله اداریها- مطابق سرفصلهای اعلامی سازمان سنجش آموزش کشور، فصول ۲، ۳، ۴ و ۱۰ کتاب مسئولیت و سازندگی را باید برای آزمون استخدامی مطالعه کرد.
در این مطلب، نکات مهم این فصول آورده میشود. دقت نمایید که این پست تنها خلاصه ای مختصر از کتاب مسئولیت و سازندگی بوده و مطالعه آن برای آزمون کافی نمیباشد و برای مطالعه کامل، میبایستی کتاب اصلی و یا درسنامههای مفصلتر را از فروشگاه ها خریداری نمایید.
صفحات مرتبط با آزمون استخدامی آموزش و پرورش
- کتابهای استخدامی حیطه عمومی و اختصاصی آموزش و پرورش
- کتابهای استخدامی تخصصی دبیری
- کتابهای استخدامی تخصصی هنرآموز
- کتابهای استخدامی تخصصی مشاغل کیفیتبخشی
- کتاب استخدامی مسئولیت و سازندگی (حیطه اختصاصی)
- منابع حیطه عمومی و حیطه اختصاصی جدید آزمون استخدامی آموزش و پرورش
معرفی کتاب مسئولیت و سازندگی
کتاب مسئولیت و سازندگی نوشتهٔ علی صفایی حائری است. نشر لیلةالقدر این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر درمورد روش تربیتی اسلامی است. بهعبارتدیگر این کتاب به روشهای شناخت اسلامی، جهانبینی اسلامی، آرمانهای اسلامی، استعدادها، روحیهها و زمان مناسب سازندگی انسان پرداخته است.
کتاب مسئولیت و سازندگی اثری ۲جلدی دربارهٔ ۲ امر مهم در زندگی بشر است. کتاب حاضر هر دوی این جلدها را در بر گرفته است. در این اثر تربیتی و آموزشی از موضوعاتی همچون مسئولیت و زیربناهای آن، تربیت، مفهوم و امکانات آن، مربی، دیدگاهها، ویژگیها و ضرورتها سخن گفته شده است.
کتاب مسئولیت و سازندگی نوشتهٔ علی صفایی حائری باهدف برطرفکردن برخی اشکالات موجود در فرایندهای تربیتی ما نوشته شده است. جلد نخست این کتاب ۸ فصل و جلد دوم آن ۲ فصل دارد.
نکات کتاب مسئولیت و سازندگی
نكات فصل دوم کتاب مسئولیت و سازندگی
- مراد از تربیت از آهن ماشین ساختن است و از بشر، آدم آفریدن.
- آدم کسی است که بر تمام استعدادهایش حکومت و رهبری دارد و به آنها جهت می دهد.
- مراد از تربیت آن است که استعدادهای بشر تا حد انسانی رشد کند.
- انسان موجودی است که از سطح غریزه ها بالا آمده و در حد وظیفه و انتخاب زندگی می کند.
- آنها که از اسارتها رهیدهاند و به عشق حق رسیده اند در حد وظیفه زندگی میکنند.
- آنها که عظمت هستی را دیده اند دیگر زمین را نمیبینند و یا آن را مانند قرص نانی میبینند و به آن قانع نمی شوند.
(ما متاع الحيوة الدنيا في الأخرة) يعنی دنیا در میان وسعت آخرت بسیار ناچیز است. - تربیت، آن راه و نظامی است که از بشر، انسان می سازد.
- قدرت و ثروت و علم و صنعت برای انسان تربیت یافته غروری نمی آفریند؛ بلکه وظیفه ای می سازد. این ها بار امانت است نه بال افتخار.
- هر پدیده ای که از قانون و از نظام علیتی برخوردار است، ناچار امکان تربیتش هست.
- از جبر قانونها بر علیه همانها بهره برداری میشود.
- انسان با تضاد علیت ها و رقابت جبرها همراه است و در نتیجه امکان حرکت بیشتر و آزادی زیادتری برایش هست.
- هر گونه تربیتی که با دست خود انسان صورت نگیرد و با انتخاب او همراه نباشد، در واقع مسخ کردن و نفی کردن انسان حساب میشود. فلذا تربیتهای تلقینی و تحمیلی و تقلیدی و سنتی ارزش نخواهند داشت و حتی ضد ارزش هستند.
- یقین هر کس در درون اوست و به دیگران نمی رسد.
- برای بازسازی یک فرد یا یک جامعه، باید در اعماق بکاویم و ریشه ها را بیدار کنیم.
- برای سازندگی و تربیت روشهایی هست که عبارتند از:
۱. با شعارها داغ کردن و با تلقین حرارت دادن
۲. شاخ و برگ دادن و در سطح کاویدن.
۳. به دوش کشیدن و بغل کردن
۴. کلیدها و ملاکها و روشها را به دست دادن (که این روش برتر از روش های دیگر است.) - هر کسی مهم را فدای مهم تر میکند و محبوب را در راه محبوبتر می گذارد.
- آندره زیگفرید در فصل آخر کتاب روح ملت ها می گوید:
بعضی از حادثهها را عشق می فهمد اما عقل از تحلیل آن عاجز است. - نویسنده با جمله زیگفرید مخالف است؛ زیرا به عقیده ی او این عقل فارغ است که با عشق و عقل عاشق مباحثه دارد؛ در صورتی که همیشه عقل عاشق با عشق او هماهنگ است.
- ادامهی تفکر، شناخت است و ادامهی شناخت، عشق و ادامهی عشق، عمل.
- مسألهی تربیت و سازندگی، بزرگترین مسئولیت ما در این قرن وحشی است.
نكات مهم فصل سوم کتاب مسئولیت و سازندگی (مربی کیست؟):
- هر کس افراد تحت اختیارش را برای محیطی که در نظر دارد تربیت میکند. مثلا پدر فرزند را برای خانواده، استاد برای دانشگاه و جامعه و…. اما انسان فرزند تمام هستی است و تا بی نهایت راه در پیش دارد.
- عامل عصیانها و فورانها، همان سرمایههای اضافی انسان است که برایش کاربردی نگذاشته بودند و چاره ای نیندیشیده بودند.
- نیروی عظیم انسان در این عالم محدود و مدت محدود نمی گنجد.
- مربی انسان باید از استعدادها و کسریها و دردها و درمانها و عوامل تربیتی آگاه باشد و قانون های مؤثر را بشناسد.
- مربی مانند طبیب است و باید دردها و داروها را بشناسد.
- آگاهی از دردها و درمانها را باید از وحی و کتاب و سنت به دست آورد.
- برای شناخت روحیههای مختلف در انسانها میتوان از تجربه و برخورد آموزش و تعلم، و از لطافت روحی و فرقان استفاده کرد.
- فرقان، روحیهها را از یکدیگر جدا میکند و وضع و زمینه و طرز برخورد را مشخص می نماید.
- مربی به وحی و فرقان نیازمند است.
- فرقان نیرویی است که در مرحلهی اطاعت و تقوا به انسان ارزانی میشود.
- نتیجهی تقوا و ایمان رحمت وسیع و نورانیتی است که خط مشی انسان را معین میکند.
- تقوا، نتیجهی حرکتها و ورزشها و تجربههای ممتدی است که از حرکت انسان به دست می آید.
- آنجا که مربی در دسترس نیست، میتوان لقمان وار از بی ادب ها ادب آموخت.
- هنگام نبود مربی ==> ضرورت حادثه و درک تنهایی و شوق رفتن و بارور شدن، خود آموزگار و مربی ما خواهند شد.
- مربی باید به جای بالا رفتن از قله و حرف زدن از دیدگاهها، راهِ رسیدن به قله را نشان دهد و فکر انسان را از جبرهای حاکم آزاد کند.
- جبرهای بیرونی انسان ==> جبر محیط، جبر وراثت، جبر تربیت، جبر طبیعت.
- جبرهای درونی انسان ==> جبر غریزه، جبر فکر، جبر عقل.
- انسان تنها با درگیری و هماهنگ شدن با جبرهاست که به آزادی می رسد.
- سه وظیفه و مسئولیت مربی:
۱. آزادی دادن و به آزادی رساندن.
۲. آموزش و تعلیم دادن و راه رسیدن به قله ها را نشان دادن
۳. تذکر و یادآوری.
نکات مهم فصل چهارم مسئولیت و سازندگی
- معرفت و شناخت، عشق را سبز میکند و به وجود میآورد و عشق بدون شناخت ارزشی ندارد.
- معرفت و شناخت، با تفکر و تجربه به دست می آید.
- شناخت نهایی، به مقایسه و سنجش و به نظارت عالی عقل نیازمند است.
- شناخت و انتخاب و عمل، نتیجهی تدبر و تفکر و تعقل است و این هر سه نیاز به رهبر دارند.
- تدبر و تفکر و تعقل، سنگ اول تربیت انسان هستند.
- رهبر سه وظیفهی تزکیه، تعلیم و تذکر را به عهده دارد.
- کسی که می خواهد به مقصد برسد، باید هم راه برود و هم از راه برود و در راه شروع کند. وگرنه رفتن تنها بدون نتیجه است.
- انسان قبل از شروع به حرکت باید آزاد بشود.
- انسان از دو نیروی کنجکاوی و حقیقت طلبی برخوردار است. کنجکاوی فکر را حرکت می دهد و حقیقتطلبی آن را کنترل می نماید.
- تقلید، لازمهی نبود شخصیت است و عادتها و تقلیدها به وسیلهی رشد شخصیت از بین می روند.
- تلقین، مقایسه، رقابت، بزرگداشت و احترام میتواند انسان را به رشد شخصیت کمک کند.
- آزادی سه شکل دارد: آزادی از عوامل بیرونی، آزادی از عوامل درونی و آزادی حتی از خود آزادی.
- مقداری از عوامل آزادی به آموزش نیاز ندارند؛ مانند کنجکاوی و حقیقت طلبی. و مقداری دیگر نتیجهی آموزشها و شناختهای عظیم و عوامل زهد میباشند.
- تک رویها و خودسریهای انسان معلول هستند و علتها و انگیزههایی دارند؛ از قبیل:
نا امیدی از یافتن مربی، برخورد با روحیههای فاسد، سرخوردگی از مربی نماهای سرد و بیحال و یا عواملی مثل غرور و خودخواهی و تکبر. - عالم کیست؟ کسی است که از دیدار او به یاد حق بیفتیم و در او پای بند نشویم و او را بت نگیریم.
- برای به جریان انداختن فکر، گاهی از استدلالها شروع میکنیم و با دلیل و منطق فکر را به راه می اندازیم.
- سنگینی استدلال برای فکر رکود می آورد.
- بهترین راه برای به کار انداختن فکر، طرح سؤالهایی حساب شده ااست و این راهی است که پیامبران از آنجا رفتهاند و قرآن از آن خبر می دهد.
- طرح سؤال باید با آگاهی و دقت همراه باشد، نه با هجوم و حمله.
- انسان برای رسیدن به برداشتها و تصویرها و تفکرها به چند اصل نیاز دارد:
۱. احتمال اینکه در هر حادثه میتواند درسی باشد و در هر تصادف، نظمی.
۲. نگرش و عینکی که حادثه را در یک لحظه محبوس نکند.
۳. فراغت و خلوتی که حادثه ها را در خود بگیرد و آنها را هضم کند. - در سوره عصر، برای رهایی از خسارت و سرمایه ها به دو عامل اشاره می شود:
یکی عامل ایمان و عشق، و دیگری عامل تواصی و سفارش. - انسان برای رشد و حرکت خود، به تضادها و رقابتها و به حریفها و دشمنهایی نیاز دارد.
- دشمنان ما ==> نفس و خلق و شیطان
- شیطان، نقطه ضعفهای ما را نشانه می گیرد.
- بیداری و تذکر چه زمانی به حرکت و عمل منتهی میشود؟ زمانی که با طلب و عشق همراه باشد و از مقدمات برخوردار باشد.
- تدبر چیست؟ تدبر زیر و رو کردن مسئله و یا حادثه و صحنه ای است که پیش آمده.
- با تدبر و ارزیابی، انسان میتواند با کمک فکر به عوامل مجهول دست یابد و یا به حقیقت خود پی ببرد.
- روحهای بیدار، از هیچ صحنهای به سادگی نمیگذرند و با تصادف توجیهش نمیکنند.
- از تضادها و رقابت غرایز با این نیروهای نتیجه گیری و سنجش است که دو خصوصیت : خودآگاهی و انتخاب (اختیار)، در انسان شکل می گیرند.
- انسان مجبور در اختیار است و مختار در عمل.
- هوش ==> یعنی درک موقعیت
فکر ==> نیروی نتیجه گیری
عقل ==> نیروی اندازه گیری. - فرق تدبر و تفکر ==> تدبر مواد خام را درون ما تلنبار میکند و تفکر این مواد را مرتب و هضم میکند.
- نقش تفکر در سازندگی و رشد انسان، نقش اول است.
- تفکر به آزادی و مواد خام و رهبری نیازمند است.
- شناخت نیازهای انسان، از حالتهای روحی و صفات اخلاقی او مشخص میشود.
- بی ظرفیتیها و نبود استقامت علامت نبود عشق و علاقه و شناخت انسان و دنیاست.
- به نیرویی که سنجش و نقادی را عهده دار است، عقل می گوییم؛ و این سنجش را تعقل می نامیم.
- خوبی، همان چیزی است که کسریهای من را تأمین کند.
- مشورت، چشم خویش را کور کردن نیست! بلکه از چراغها و نورهای دیگر بهره گرفتن است.
نکات مهم فصل دهم کتاب مسئولیت و سازندگی:
- برای شناسایی زمینه ها میتوان از راههای علامتها، برخوردها و تجربهها، لطافتها و نورانیتها استفاده کرد
- علامتها، بر اثر کار و تجربه و آموزش و تعلیم شناخته میشوند.
- نور و فرقان چگونه به انسان ارزانی میشود؟
همراه اطاعت و عمل (تقوا) و پس از ایمان و طلب و حب (ایمان) و پس از معرفتها و شناخت ها (اسلام) - کلیدهایی که پس از شناسایی و ارزیابی طرف مقابل، میتوانند دریچههای دوستی و آشنایی را بگشایند:
سلام، معاشرت، پذیرش، بی اعتنایی و همراهی، طرح سؤال و سکوت. - با شروع دوستی، باید به پرورش آن پرداخت.
- بارهای مؤمن، توشههای راه درازش هستند.
- کارها خود مهم نیستند؛ بلکه مهم جهت کارها و عمل هاست.
- اهداف به رابطه ها شکل می دهند.
- نظم یعنی مراعات ترتیبهای واقعی نه قراردادی.
- منظم کسی است که اهمیتها را مراعات کند، هر چند قراردادهایش بشکنند.
- آنها که انبار شده اند باید با زمینه سازی ها آماده شوند. مادام که زمینه ها به دست نیامده، روش ها سودمند نخواهد بود.
- زمینه سازی خود مراحلی دارد:
۱. پاک کردن و خالی نمودن
۲. شکستن مانعها و غرورها با ضربه ها و سؤال ها.
۳. شخصیت دادن و به آزادی رساندن.
۴. به تفکر وادار کردن. - زمینه سازی و ایجاد آمادگی، به زمان نیاز دارد.
- مسئولیت، بر اساس توانایی است نه آگاهی.
- فکر انسان از ادراکات حسی نتیجهگیری میکند.
موفق باشید
منابع مرتبط پیشنهادی:
صفحات مرتبط با آزمون استخدامی آموزش و پرورش
- کتابهای استخدامی حیطه عمومی و اختصاصی آموزش و پرورش
- کتابهای استخدامی تخصصی دبیری
- کتابهای استخدامی تخصصی هنرآموز
- کتابهای استخدامی تخصصی مشاغل کیفیتبخشی
- کتاب استخدامی مسئولیت و سازندگی (حیطه اختصاصی)